سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS

السلام علیک یا امام الرئوف ...


عشق رسوایی محض است که حاشا نشود

عاشقی با اگر و شاید و امّا نشود

شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشیم

هر کسی دربه در خان? لیلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم ، به یوسف نرسیم

سرِ بازار که او منتظر ما نشود

لذّت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست

لطف تو شاملم آیا بشود یا نشود؟

من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام

کمرم غیر در ِ خانه ی تو تا نشود

هرقدر باشد اگر دور ِ ضریح تو شلوغ

من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

بین زوّار که باشم کرمت بیشتر است

قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

مرده را زنده کُند خواب نسیم حرمت

کار اعجاز شما با دَم عیسی نشود

امن تر از حرمت نیست ، همان بهتر که

کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود

بهتر از این؟ که کسی لحظه ی پابوسی تو

نفس آخر خود را بکِشد پا نشود

دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب

حرفم این است که یک وقت مداوا نشود

من دخیلِ دل خود را به تو طوری بستم

که به این راحتی آقا گرهَش وا نشود

بارها حاجتی آورده ام و هر بارش

پاسخی آمده از سمت تو ، الّا نشود

امتحان کرده ام این را حرمت ، دیدم که

هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت

عاشقی با اگر و شاید و امّا نشود

 





برچسب ها : دل تنگانه(مذهبی)  ,

من از این آمریکای جدید بیشتر میترسم....





برچسب ها : همینجورانه  ,

خستگی ...

به طرز خیلی فجیعی خسته م

این صبح زود بیدار شدنها تمام انرژی م رو گرفته

امروز مجبور شدم سر یه چیز مسخره چنان سر خانم کوچولی نازنینم داد بزنم که بعدش کلی خودم از خودم بدم اومد

خب وقتی خسته ای چرا سر بچه خستگی ت رو فریاد میزنی!

خلاصه اینکه نمیدونم این پروژه چقدر موفق خواهد بود و ای ارزشش رو داره که من اینقدر به خودم سختی بدم یا نه!



امروز آخرین قسمت از خانواده متعالی رو هم گوش دادم!

پیش به سوی یه سخنرانی جدید!

البته هنوز موندم تنها مسیر رو گوش بدم یا باز یه قسمت از سنخرانی های همون مجموعه خانواده برتر رو؟!

نظر ؟





برچسب ها : همینجورانه  ,

دیروز این دستور کیک رو پختم البته نصف مواد و البته تر به سفارش همسرجان با کشمش!

بسی خوشمزه شده بود جاتون خالی ...

دیروز یه کار دیگه هم کردم!به همسرجان گفتم بریم منزل پدریشون حالا که عمه جون نیست شاید حوصله شون سر رفته

و خوب شد که رفتیم خیلی خوشحال شدن اینقدر که همسرجان از پیشنهادم به شدت تشکر کرد

حتی برای تشکر گفت که بریم خونه بابات اینا اما من واقعاً دیگه حس مهمون بازی نداشتم:))

یه همچین همسری هستم من!





برچسب ها : همسرانه  ,

معصومه اینو ببین

بیا واسه بچه ها درست کنیم!

اردک انگشتی





برچسب ها : مادرانه  , رفیقانه  ,

فکر کن که من با تمام خستگی و ... یه ربع به 9 بیدار شدم و به زور خانم کوچولو رو ساعت 9:15 بیدار کردم!تا یه ساعت اول که فقط نق میزد و شیر میخواست و میخواست بخوابه!

اما بعدش یواش یواش سرحال شد و سعی میکنم تا 1 ساعت دیگه بخوابونمش!

ببینم میشه این برنامه رو ادامه داد یا نه!

هرچند روی خواب دیشبش خیلی تاثیر نداشت و تا 11.5 بیدار بود:))





برچسب ها : مادرانه  ,
<      1   2   3   4   5