سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS

4نسل الان کنار هم توی خونه هستیم!

مامان بزرگم

مامانم

من

دخترم

حس خوبیه نه؟!فکر کنم قدیما که درو همب ودن زندگیشون خیلی قشنگتر از زندگی ما بوده،البته در کنار سختی هاش ...





برچسب ها : مادرانه  , عروسانه(دخترانه)  ,

دیروز همسرجان زنگ زده خونه،خانم کوچولو گوشی رو برداشته

بعد از "سلام،چطوری؟خوبی؟سلامتی؟" به همسرجان میگه "مامان مددسه برام گذا گرم کرد "modaddeseh

با اینکه هیچ وقت منو با اسم کوچیک صدا نمیکنه اما جدیداً هم مامان جوناش رو ادامه مامان اسم کوچیکون رو اضافه میکنه هم به منو باباش اسممون رو اضافه میکنه بعد از بابا و مامان گفتن ...

* دیشب رفتیم شام بیرون بخوریم از اول که نشست گفت "دلشتر"میخوام!یعنی من اندازه این بودم اصلاً دلستر وجود خارجی نداشت چه برسه به اینکه بدونم چی هست اصلاً این دلستر ... 





برچسب ها : مادرانه  ,

امروز من و خانم کوچولو دم دمای ظهر با هم رفتیم بیرون و یه نیم ساعتی توی کالسکه نشست و بیرون رو نگاه کرد!

بعدش زود اومدیم خونه و کالسکه رو گذاشتیم دم در و رفتیم مسجد برای نماز

البته حواسم خیلی به نماز خوندنم نبود بس که این پله های مسجد خطرناکن اما خب حس خوبی بود -فکر نمیکردم مسجد سر ظهر اینقدر شلوغ باشه-

وقتی توی خیابون به سمت مسجد دستش توی دستم بود حس فوق العاده ای داشتم ...

دیگه لازم نبود برای گرفتن دستش قدم رو کوتاه کنم....

خدایا!همه جوره شکرت:)





برچسب ها : مادرانه  ,

همسرجانم سالهاست که بهم میگه زود بخواب

اما خب نمیشد

حالا که بسم الله رو گفتیم برای خوب بودن امروز برخورد کردم با این لینک در مورد زمانهای مناسب و نامناسب خواب

دقیقاً اون ساعتهایی که خواب ما سنگین میشه باید بیدار باشیمو اونوقتهایی که تازه سر شبمونه باید خواب باشیم!!! 

میگما ما چقدر از مرحله عقبیم برای آدم بودن!

لینک رو در ادامه مطلب کپی کردم....




برچسب ها : مادرانه  , همسرانه  ,

دارم نماز میخونم میگه مامان

مامان

مامان جونم

با چشم و ابروم بهش یادآوری میکنم که در حال نمازم و نمیتونم جوابت رو بدم اما نگاه بهم نمیکنه!

باز ادامه میده مامان گفتنها رو ...

بعد یهومیگه 

مامان ِ خوشگلم!

یعنی یه لحظه دوست داشتم وسط نماز بپرم بوسش کنم،خیلی شیاطین وجودمون کم بودن این خانم کوچولو هم اضافه شد با این زبون قشنگش





برچسب ها : مادرانه  ,

همسرجان داره برامی ه طرحی رو توضیح میده

بعد یهو لحنش عوض میشه و میگه مثلا ...امممممممم....مثلاً .... بعدش.... مثلاً ...

خنده م گرفته بود!بس که همه حرکات رو عین خانم کوچولو انجام میداد:))





برچسب ها : مادرانه  ,

معصومه اینو ببین

بیا واسه بچه ها درست کنیم!

اردک انگشتی





برچسب ها : مادرانه  , رفیقانه  ,
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >