سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS

از بهترین برنامه های تلویزیون که همیشه منو جذب میکنه,شبکه افق برنامه نیمه پنهان ماه ه

نمیدونم ضبط جدیده یا همون قدیمیاس ولی هم عاشق مجریشم هم خانمهای شهدا که خاطرات زندگیشون رو میگن,اینقدر ساده و زیبا حرف میزنند که ادم به زندگیهاشون غبطه میخوره

ما و این همه رفاه و امکانات کجا,اونها با اون همه سختی ها و عشق ِجاری در زندگیهاشون کجا

خدایا! عاقبتهای زندگیمون رو ختم بخیر کن ...





برچسب ها : همسرانه  ,

همسرجان نشسته سر لپ تاپ داره کاراش میکنه,یهو یه فایل صوتی از حاج منصور میذاره مال شب اخر ماه رمضان .... اللهم رب شهرالرمضان ... خدایا,دلمون ماه رمضون میخواد,میشه تا سال دیگه باشیم و دوباره شبا سفره ی دلمون رو بیاریم پیش شما باز کنیم ...

دارم جلسه دوم کتاب استاد طاهرزاده رو میخونم که اخر جلسه بحث رسیده به ماه مبارک رمضان .... انگار امشب همه ش باید دلمون بسوزه





برچسب ها : دل تنگانه(مذهبی)  ,

 یه کم خسته م و دیگه حوصله بازی کردن با دخترک رو ندارم,همسرجان هم که حسابی ساعت خوابش برعکس ما شده به زور بیدارش کردیم که شام بخوره و دخترک رو تحویلش دادم که بیا با دخترکت بازی کن

نشستم و توی حال و هوای خودمم که میبینم همسرجان توی یه ورق چندتا نقطه کشیده که دخترک نقطه های مشابه رو بهم وصل کنه, بازی که هیچ وقت حوصله انجام دادنش رو من نداشتم یا فکر میکردم دخترکم قابلیتش رو نداره! یه وقتایی همین ساعتهای کوتاه پدر و دختری کلی پربارتر از کل روز من و دخترکه!!!!!





برچسب ها : مادرانه  , همسرانه  ,

بر همگان باد خوندن کتاب ""فرزندم این چنین باید بود""شرح خطبه سی و یک نهج البلاغه!انگار امام همین الان داره باهات صحبت میکنه . از سایت lobolmizan.ir میتونید بگیرید



از وقتی از کلاس اومدم هی گفتم کاش این دوتا هم سن نبودند! باز به خودم نهیب زدم که آخه یعنی چی؟!هرکی یه جوریه!

یادمه خانم جعفری یه نکته قشنگ بهمون یاد داد!

گفت نگید بچه ها یه لوح سفیدن که هرچی پدر و مادر بخوان تووش مینویسند!نه! بچه ها مثل معادن مختلف میمونند! باید اونا را کشف کرد! یکی ذعال سنگه یکی طلا یکی مس! مهم اونه که بشه استخراجشون کرد ....

پ.ن. زیادی روی بچه م حساسم! ضعفش رو ضعف خودم میدونم! اگه اینجوری پیش برم هم واسه خودم بد میشه هم واسه دخترکم

 





برچسب ها : مادرانه  ,

دیروز ده بار این وای فای رو روشن کردم، باز خاموش کردم! یعنی اعتیاااااد تا به این حد :))

البته وقتایی که کانکنت میشم واسه خالی نبودن عریضه با گوشی م میرفتم به وبلاگا سر میزدم کاری که به ندرت انجام میدادم!همیشه زحمت این کار رو فیدلی جانم میکشید!

اما دیروز به طرز عجیب غریبی وقتم باز بود البته همه ش هم ربطی به وایبر نداشت، همسرجان دیر اومد خونه و شام خورد و خوابید! اما خب خوب بود به کلی کار عقب افتاده م رسیدم! چندتا کتاب، چند صفحه قرآن، ... خلاصه که سخت بود اما خوب بود!



چند وقتی بود که درگیر بودم که آیا بی خیال وایبر هم بشم یا نه!

کلاً که سر خودم رو خلوت کرده بودم و سه چهارتا گروه بیشتر نداشتم،یکی ش رو مجبور بودم بمونم ، یکی رو هم هی ادد میشدم هی لیو میکردم و دوتای دیگه هم پر از آموزش بود برام و یه بیست تا رفیق خوب و جدید همفکر!

اما بازم موبایلم انگار همیشه باید کانکنت میموند! جایی بی اینرنت بودم سختم بود و دخترک هم از وقتی باباش گوشی گرفته بود،چون گوشی رو دست من میدید اون هم دستش میگرفت ...

جمعه سر فوت پاشایی که تلگرامم پر شده بود از پیغامهای جور واجور و جهت دهی های سیاسی به فوت یه جوون، به خودم گفتم حالا که چی! خدابیامرزه اما چه لرومی داره هی اینا اینجوری بگن اونا اونجوری!خلاصه که همون آخر شب تلگرامم رو حذف کردم ....

شنبه صبح سر کلاس بحث فضاهای مجازی و تشویش افکار شد، حتی اگر خبرهایی که میرسه کاملاً درست باشه (که این گزاره اصلاً درست نیست) باز هم نیازی نیست تو بمباران خبری بشی و این ناآرومی رو در زندگی روزمره ت بیاری!

خلاصه که از اون روز کلی دغدغه داشتم حذف کنم یا نه! 

دیروز دیگه اوجش بود، مخصوصاً که توی همون گروه که زورکی مونده بودم بحث سر این شد که چقدر همه خسته شدن از این تکنولوژی و چقدر نا امیدن و ... دیگه مصمم شدم اقلاً یک هفته "زندگی" کنم بدون "وایبر"!

فقط گوشه ی ذهنم یه چیزی باقی مونده، وقتی من با طرز فکری که دارم صحنه رو خالی کنم اونوخ اونایی که مرتب مطالب ضد اسلام و ایران و ... میذارن دچار توهم نمیشند که ما اصلاً مخالف نداریم و همه موافق ما هستند و ...؟! امر به معروف چی پس؟ و فکرای اینجوری! البته با شوهرخواهرم اونروز صحبت کردیم اما انگار ته دلم هنوز راضی نیست نگران اون بحث "تکلیف"م! ولی از طرفی وقتی یه جایی مطلب نامفیدی میبینمم هم اعتراضی نمیکنم جز اینکه اگه تکرار بشه ترککنم گروه رو!

پ.ن. البته مزایای این شبکه های اجتماعی واقعاً بر کسی پوشیده نیست اما گاهی آدم لازم داره دور باشه از این همه هیاهو و حرف و تبلیغات ...





برچسب ها : همینجورانه  ,
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >