چند وقتی بود که درگیر بودم که آیا بی خیال وایبر هم بشم یا نه!
کلاً که سر خودم رو خلوت کرده بودم و سه چهارتا گروه بیشتر نداشتم،یکی ش رو مجبور بودم بمونم ، یکی رو هم هی ادد میشدم هی لیو میکردم و دوتای دیگه هم پر از آموزش بود برام و یه بیست تا رفیق خوب و جدید همفکر!
اما بازم موبایلم انگار همیشه باید کانکنت میموند! جایی بی اینرنت بودم سختم بود و دخترک هم از وقتی باباش گوشی گرفته بود،چون گوشی رو دست من میدید اون هم دستش میگرفت ...
جمعه سر فوت پاشایی که تلگرامم پر شده بود از پیغامهای جور واجور و جهت دهی های سیاسی به فوت یه جوون، به خودم گفتم حالا که چی! خدابیامرزه اما چه لرومی داره هی اینا اینجوری بگن اونا اونجوری!خلاصه که همون آخر شب تلگرامم رو حذف کردم ....
شنبه صبح سر کلاس بحث فضاهای مجازی و تشویش افکار شد، حتی اگر خبرهایی که میرسه کاملاً درست باشه (که این گزاره اصلاً درست نیست) باز هم نیازی نیست تو بمباران خبری بشی و این ناآرومی رو در زندگی روزمره ت بیاری!
خلاصه که از اون روز کلی دغدغه داشتم حذف کنم یا نه!
دیروز دیگه اوجش بود، مخصوصاً که توی همون گروه که زورکی مونده بودم بحث سر این شد که چقدر همه خسته شدن از این تکنولوژی و چقدر نا امیدن و ... دیگه مصمم شدم اقلاً یک هفته "زندگی" کنم بدون "وایبر"!
فقط گوشه ی ذهنم یه چیزی باقی مونده، وقتی من با طرز فکری که دارم صحنه رو خالی کنم اونوخ اونایی که مرتب مطالب ضد اسلام و ایران و ... میذارن دچار توهم نمیشند که ما اصلاً مخالف نداریم و همه موافق ما هستند و ...؟! امر به معروف چی پس؟ و فکرای اینجوری! البته با شوهرخواهرم اونروز صحبت کردیم اما انگار ته دلم هنوز راضی نیست نگران اون بحث "تکلیف"م! ولی از طرفی وقتی یه جایی مطلب نامفیدی میبینمم هم اعتراضی نمیکنم جز اینکه اگه تکرار بشه ترککنم گروه رو!
پ.ن. البته مزایای این شبکه های اجتماعی واقعاً بر کسی پوشیده نیست اما گاهی آدم لازم داره دور باشه از این همه هیاهو و حرف و تبلیغات ...