هفته قبل خیلی یهویی در عرض یه ربع آماده شدیم و رفتیم پابوس امام رضا ...
خب با خانم کوچولو سختی های خاص خودش رو داشت مخصوصاً قسمت خوابش!
فکر کنم دو روز اول نخوابیدم اصلاً!!!
اینقدر که ساعت 2 رفتیم حرم ... البته صفای خاص خودش رو داشت من مدتها بود شبها حرم ترفته بودم به خاطر خانم کوچولو...
بعدش یواش یواش با محیط آداپته شد
شبا ولو 1-2 شب میخوابید!
البته چون دور و برش آدم زیاد میدید خیلی خوضحال بود
توی دارالحجه شاید 20 بار میرفت این ور و اونور!
اینقدر که داشتیم از حرم بر میگشتیم توی کالسکه بی هوش میشد و میرسیدیم حسینیه دوباره بیدار میشد و سرحال!
در کل خوب بود اما به نظرم آدم بدون مرد هیچ جا نباید بره لااقل تا وقتی بچه هاش کوچولو هستن ....
برچسب ها : مادرانه , همینجورانه ,