تا حدودای یک سالگی دخترکم رو کپی کردم اینجا!
واقعاً چه روزای سختی بودا
الان که فکرش رو میکنم میبینم اون موقعها یحتمل بهشت زیر پاهام بوده:دی
این بچه اصلا ًخواب نداشت
حتی یه یادداشت بود برای 16 آبان 91! واقعاً تووش استیصال موج میزنه!
دختری که با هر دندون در اوردنش کلی حالش بد میشد از تب و سرفه و اسهال بگیر تا نخوابیدنهای مکرر! واقعاً خدا چه قدرتی بهم داده بود که اون روزا گذشت!
ولی اب این حال میدونم بعدی هرچی باشه با انرژیتر به استقبالش میرم!
امروز رفتم دکتر یه سری چکاپ بنویسه برام!گفت توی پرونده ت نوشته م مشکوک به "حاملگی خارج رحم" چی شد؟!خود به خود سقط شد؟ گفتم نه!الان شده یه دختر 2 سال و هشت ماهه و توی ماشین پیش باباشه ...
خدایا!ممنون که خیلی هوامون رو داری
برچسب ها : مادرانه , همینجورانه ,