سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS

سلام

* ما همچنان مشغول دید و بازدید هستیم و هی هرجا که میریم همسرجان میگن بعله هفته اول بنده مریض بدم و هفته دوم خانومم و ببخشید که دیر اومدیم!!!

* خوندن پستهای وبلاگم به 1100 پست رسید بهش اضافه کنید خوندم چهل صفحه کامنتها از آخر به اول! هرکی میشنوه میگه مصداق کامل ه کلمه ی "خریت"ه! اما انگار لازم بود ... اصلاً واسه همیناشه که وبلاگ نویسی رو دوست دارم ...

*دخترعمو جانمان اومده خونمون هی به مامانش میگه برخورد محدثه با بچه ش اله بله مثل فلان موسسه ست و ... بعد چنان بچه م میزنه توی سر بچه ش و موی بچه اون یکی دخترعموم رو میکشه که کپ میکنم خودم رسماً! اونها هم میرن زودتر که بچههاشون سالم بمونن!!! یعنی تو فکر کن دختر من به دختر اون میگه بیا بریم روی تختم ببپر بپر کنیم (اینو فقط به اونایی که دوسشون داره میگه) بعد که میبینه اون نمیاد چنان میکشه اونو از پشت که بنده خدا سقوط آزاد میکنه!

*ساعت هشت شب نه شام داریم و نه حوصله شو دارم!دچار یه رخوت خاصی شدم مثل اون موقعها که وایبر داشتم و دلم میخواست همه ش سرم توی گوشی باشه! شاید هم افسردگی بعد از زایمان باشه :دی 

*جمعه ای بعد از اینکه همه رفتن عید دیدنی ونه اون فامیلمون،بعدش اومدن همه خونه مون دیدن من!یکی از بشقابهای کریستال افتاد و هزار تیکه شد و بماند چقدر پدرشوهرم ناراحت شد و هرچی من میگفتم به خدا ناراحت نیستم و فدای سرتون،باز انگار یکی مرتکب قتل شده باشه،اونجوری برخورد میکردند!!! بعد هم برادر همسرجان اومد جارو بکشه که الکی پلکی سر هیچی از هم دلگیر شدند! شب مادرهمسرجان زنگ زد که به همسرجانمان بگه رفتارت درست نبود و ...! که من گوشی رو برداشتم و گفتنم خونه نیستن پدر و دختر. بعد همینطور حرف شد یهو پشت تلفن گفت "تو که عروسمی،اما من همه ش میگفتم بیچاره زنش با این اخلاق تندش" ... به جان خودم تا چند لحظه کپ کردم از این همه صداقت :))))))))

* همسر من واقعاً اخلاقای خوبش الی بینهایته(مثلاً وقتی من مریض بودم و درد شدید داشتم واقعاً غصه رو توی وجودش حس میکردم،یه درد عمیق که شاید از درد من بدتر بود)،اما وقتی قاط میزنه چنان همه چی رو کنار هم میبافه که شک میکنی این همون مرد یه روز پیشه!خب وقتی حالم خوبه و خوشحالم و با آرامش،میدونم که باید بحث باهاش رو ادامه ندم و بعد قطع میشه و تازه اینم هی به خودم بگم که جزء خصوصیات اخلاقیشه اما وقتی خودم هم بهم ریخته م،میشه یه ماجرای کش دار ناراحت کننده ... کاش بشه یه جوری درستش کرد!





برچسب ها : مادرانه  , همسرانه  ,