خانم فاطمه،کلاغ میگه قار قار
*گارگار....
در بزن بگو بابا بیاد
*گاگا گاگا
بعبعی میگه بع بع
*ب ب
چند روزی بود که به طور خیلی عجیب نای نای میکرد،یه جوری دستش رو تکون میداد فکر میکردی بچه استاد خصوصی داره!حالا از سرش افتاده و لی لی حوضک میکنه!
میوه رو دوست داره کامل بدم دستش! نه با قاشق میخوره نه ریز ریز!دیشب تا مرز خفگی باز پیش رفت،بس که زدم پشتش بالا آورد و همینطوری تیکه های سیب میومد بیرون! واسش وقتی ریزریز میکنم نصفش رو که میده من بخورم نصفش رو هم از دهنش نصفه نیمه در میاره دوباره میده به من!عجب معجونیه نیم خورده ی خانم فاطمه
دیروز هم پنجمین دندونش در اومد ....
اینه احوال آخرین روز از یازدهمین ماه زندگی دخترکم ...
پ.ن.دخترکم به شدت داره از همون نیمچه رگ ترکیش استفاده میکنه و همه کلمات رو "گ"میگه!
برچسب ها : مادرانه ,