سلام
دخترکم دیروز حسابی تب داشت و هر 4 ساعت با کلی زور و بالا آوردن و گریه و ... بهش استامینوفن میدادم!گیج خواب بود از ساعت 6 بعداز ظهر اما نمیخوابید ...
ساعت 10 توی بغل باباش خوابش برد که نیم ساعت بعد بیدار شد!و این داستان بیدار موندن تا ساعت 5 صبح ادامه داشت!وای که چقدر سخت بود ...
دوباره 8.5 بیدار شد و من واقعاً عزا گرفته بودم که با این همه خستگی باهاش چه کنم!به زور 11 خوابید اما چه خوابی،هر یه ربع بیدار میشد چهاردست و پا میرفت دم یکی از اتاقا من دوباره بغلش میکردم میذاشتمش توی جاش و اینکار بارها تکرار شد!
ساعت 2 دیگه بلند شدم و قید همچین خواب مزخرفی رو دم حالا خانم از اون موقع تا حالا که ساعت حدود4.5 شده تخت خوابیده و باز من دارم فکر میکنم اگه اینجوری پیش بره باز هم امشب شب زنده داری داریم!
برچسب ها : مادرانه ,