ذیشب خواب دیدم انسیه و محمد میخوان برن حج تمتع!من میخوام برم باهاشون خداحافظی کنم به هوای اونا از پله ها میرم بالا اما یهو طی الارض(!) میکنم میرم آمریکا پیش زینب و مامان باباش!اونجا هم کلی اتفاقات هیجان انگیز میوفته و ووو وقتی برمیگردم میبینم همهش دو ساعت نبودم و کلی ذوق زده بودم که هی سفر به این طولانی پیش چشم بقیه فقط 2 ساعت طول کشیده :))
برچسب ها : همینجورانه ,