* اگر به کسی که ضرورت و نیاز خودش به دین را نفهمیده، دین را عرضه کنی، میگوید من برای چی باید دینداری کنم؟! آنوقت چون سؤال این فرد، معترضانه است؛ اگر جواب صحیح هم بشنود، غالباً دوست ندارد متقاعد شود. اگر به کسی که هنوز با درک رنجهای دنیا تشنه دین نشده است، بگویی نماز بخوان! میگوید: برای چی نماز بخوانم، اصلاً خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ انسان باید ابتدا یک دردی پیدا کند و بعد به او بگویند مرهم درد تو، نماز است. او با اشتیاق میپرسد: چگونه، چطوری؟ و راحت با جان و دل میپذیرد.
* شیطان دنیا را شیرین جلوه میدهد/اگر انسان دنیا را شیرین ببیند، دین را تلخ میبیند
* انتخاب بین علاقهها، یعنی کنار گذاشتن یک علاقه به نفع علاقه دیگر؛ و این یعنی مبارزه با نفس/ «مبارزه با نفس» جزء لاینفک حیات انسان است و الّا یا حیوان بود یا فرشته
* اگر کسی «به جا» مبارزه با هوای نفس نکند، «بی جا» مبارزه با هوای نفس خواهد کرد
* راه فرار از تلخیهای زندگی، غفلت از این تلخیها نیست/1. باید تلخی دنیا را دید 2. باید از این تلخی غفلت نکرد/غفلت از تلخیها انسان را نابود میکند
بهترین راه برخورد با تلخیهای دنیا، انکار آنها نیست، بلکه یادآوری آنها است و اینکه به عشقی زندگی کنیم که اساساً دوست داشته باشیم به دلیل رسیدن به آن عشق، این تلخیها را بپذیریم. بهترین راه برخورد با رنجهای دنیا این است که از رنج بردن لذت ببری و بگویی من عشقی را دوست دارم که حاضر باشم به خاطر آن همه این رنجها را پذیرا باشم. نه اینکه بگویی اگر رنج پیش آمد، به خاطر آن عشق، اشکالی ندارد. این مطلب، مرحله اول خداشناسی و ارتباط با خدا است که دوست داشته باشیم به خاطر خدا سختیها را بپذیریم.
- آدم در مرحله اول به جایی میرسد که بگوید: «خدایا آیا میشود که من به خاطر تو رنج بکشم؟» بهترین نحوه برخورد با سختیهایی که خدا در خلقت بشر قرار داده است؛ انکار، فرار و زرنگی کردن در کاهش رنج نیست، بلکه این است که به زجر کشیدن در راه خدا علاقه پیدا کنی.
- مرحله دوم این است که خداوند میپرسد آیا دوست داری در راه من زجر بکشی؟ بنده میگوید بله. خداوند میگوید: پس من خودم به تو زجر میدهم و زجر را تعیین میکنم
برچسب ها : تنها مسیر ,