دنیا خیلی پیچیده ست
یه روز خوشیم,یه روز ناخوش
یه ساعت از شوق گریه میکنی,یه ساعت از غم
یه روز دلهره به دست اوردن داری,یه روز دلهره از دست دادن
یه شب از فرط خوشحالی خوابت نمیبره,یه شب از فرط ناراحتی
یه روز از اومدن بهار کیف میکنی,یه روز از این همه روزهای تعطیل پشت سر هم اعصابت بهم میریزه ...
از بیست و نهم اسفند زندگیمون عین موج بالا و پایین میره!میخوام نذارم غم پیروز بشه اما زورش خیلی زیاده ...
امروز توو وبلاگ مسیر خوندم که موقع ابتلایات بگید " الحمد لله الذی عافانی بما ابتلاک بها"
کنار هم بودن غم و شادی رو توی این روزا به شدت حس کردم,این روزا که نه,از اون وقتی که رفتیم کربلا و بعد عمل چشم دخترک و ... تا همین حالا!قبلنا انگار زندگی یه دست تر بود.... نمیدونم این همه بالا و پایین شدن,خوبه,بده!اما امیدوارم هرچی هست توی تک تک امتحانها سربلند بیرون بیایم ....