چند روزه که آقای همسر از 7 زودتر نمیاد خونه!به زور خودش رو میکشونه تا ساعت 9.بعدشم جلوی تلویزیون از خستگی میخوابه ...
دلم واسش میسوزه اما به خودم هم داره خیلی فشار میاد ...
خیلی خسته م و نیاز دارم این روزا بیشتر بهم رسیدگی کنه
بیشتر وقت بذاره واسه خانم فاطمه
بیشتر باهاش سر و کله بزنه
به خودم میگم این روزا هم میگذره بپا یه وقت غر نزنی اما نمیکشم دیگه انگار ...